از شیرگرفتن شیرمردم رهام
سلام عزیزم خیلی دلم گرفته اخه بعد از مهمونی خاله یاسی یه تصمیم جدی تری گرفتم تا شیر ظهرتو واز صیح بعداز خواب تا شب قبل از خوابتو بگیرم بله از روز شنبه٩ اذر ٩٢ من بعد از بیدار شدنت از خواب تا شب بهت شیر ندادم و تو همش فغان میکردی الهییییی بمیرمممممممممممم ظهر واسه اولین بار بدون میمی خوابیدی خیلی واسه یه مادر غم انگیز الهی زودتر این پروسه تدریجی از شیر گرفتن تموم بشه و تو هم کنار بیایی همش دعا میکنم ولی تا جایی که میتونم میبرمت بیرون روز شنبه کلاس مادروکودک یابه قول خودت پاپاپا رفتیم دوشنبه هم بردمت کانون پرورشی فکری که تو کلی دسته گل به اب دادی و پی پی کردی من بیچاره با یه بدبختی از خ وزرا تا مینی سیتی اوردمت تو هر ماشینی سوار شدیم از بوی ...
نویسنده :
سولماز
17:18